دور شدن ناگهانی و با سرعت زیاد از موضع خطر، دور شدن از دسترس و نظارت کسی، کنایه از تن ندادن و تسلیم نشدن در برابر کار یا وضعیتی مثلاً فرار از خدمت سربازی
دور شدن ناگهانی و با سرعت زیاد از موضع خطر، دور شدن از دسترس و نظارت کسی، کنایه از تن ندادن و تسلیم نشدن در برابر کار یا وضعیتی مثلاً فرار از خدمت سربازی
از یاد بردن. فراموش کردن. نسیان: فرامش تو را مهتران چون کنند؟ مگر مغز دل پاک بیرون کنند. فردوسی. همه جان فدای سیاوش کنیم نباید که این بد فرامش کنیم. فردوسی. که هر کس که این بدفرامش کند همی جان بیدار بیهش کند. فردوسی. بدان داروی تلخ بیهش کنم مگر خویشتن را فرامش کنم. نظامی. دل که ندارد سر بیدادشان باد فرامش کند از یادشان. نظامی. چو خدمتگزاریت گردد کهن حق سالیانش فرامش مکن. سعدی. ای که هرگز فرامشت نکنم هیچت از بنده یاد می آید؟ سعدی. مرغ پرنده اگر در قفسی پیر شود همچنان طبع فرامش نکند پروازش. سعدی. و رجوع به فرامش شود
از یاد بردن. فراموش کردن. نسیان: فرامش تو را مهتران چون کنند؟ مگر مغز دل پاک بیرون کنند. فردوسی. همه جان فدای سیاوش کنیم نباید که این بد فرامش کنیم. فردوسی. که هر کس که این بدفرامش کند همی جان بیدار بیهش کند. فردوسی. بدان داروی تلخ بیهش کنم مگر خویشتن را فرامش کنم. نظامی. دل که ندارد سر بیدادشان باد فرامش کند از یادشان. نظامی. چو خدمتگزاریت گردد کهن حق سالیانش فرامش مکن. سعدی. ای که هرگز فرامشت نکنم هیچت از بنده یاد می آید؟ سعدی. مرغ پرنده اگر در قفسی پیر شود همچنان طبع فرامش نکند پروازش. سعدی. و رجوع به فرامش شود
نفرین کردن لعنت کردن: زه ای کسائی احسنت گوی و چونین گوی بسفلگان بر فریه کن و فراوان کن. نفرین کردن لعنت کردن: همی کرد بر رهنمایش فریه چوره را رها کرد و آمد به دیه
نفرین کردن لعنت کردن: زه ای کسائی احسنت گوی و چونین گوی بسفلگان بر فریه کن و فراوان کن. نفرین کردن لعنت کردن: همی کرد بر رهنمایش فریه چوره را رها کرد و آمد به دیه
باز کردن (در و مانند آن) گشادن گشودن، بستن (در و مانند آن) مسدود کردن (از اضداد) : حضور مجلس انس است و دوستان جمعند و این یکاد بخوانید و در فراز کنید. (حافظ)، نزدیک کردن، پیش آوردن پیش بردن، بنا کردن
باز کردن (در و مانند آن) گشادن گشودن، بستن (در و مانند آن) مسدود کردن (از اضداد) : حضور مجلس انس است و دوستان جمعند و این یکاد بخوانید و در فراز کنید. (حافظ)، نزدیک کردن، پیش آوردن پیش بردن، بنا کردن